یک عدد شهریوری!

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

یک عدد شهریوری!

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

اسناد بقایای کشتی نوح نبی و لوح حضرت سلیمان و اسم پنج تن (ع)

در ژوئیه سال 1951 میلادی گروهی از دانشمندان معدن شناس روسی برای معدن یابی ، مشغول زمین کاوی بودند که ناگهان به تخته چوبهایی پوسیده بر خوردند و پس از کاووش بیشتری معلوم شد که آنجا چوبهای بسیاری در زیر زمین ، وجود داشته که گذشت زمان ، آنها را کهنه و پوسیده ساخته است و از علائمی در یافتند که باید این چوبها غیر عادی و مشتمل بر راز نهفته ای باشد ، این بود که با دقت کامل زمین را شکافتند و در نتیجه چوبهای پوسیده و چیزهای دیگری از آنجا در آوردند و در آن میان ، تخته چوب مستطیلی یافتند که همه را به حیرت انداخت ، زیرا در اثر گذشت زمان کهنگی و پوسیدگی به تمام چوب ها راه یافته بود ، جز این تخته که چهارده اینچ طول و ده اینچ عرض داشت و حروفی چند برآن منقش بود . دولت روس برای تحقیق و بررسی در باره این تخته چوب در 27 فوریه سال 1953 میلادی کمیته ای تشکیل داد که اعضای ان باستان شناسان و استادان شناخت زبانهای عهد عتیق بودند و ما اکنون نام و عنوان آنان را در اینجا می آوریم بالاخره پس از هشت ماه تحقیق و کاووش ، اسرار آن تخته چوب ، برای کمیته تحقیق کشف گردید و معلوم شد که این تخته چوب ، از کشتی حضرت نوح علیه السلام است که برای تیمن و مدد خواهی چیزهائی بر آن نوشته و بر کشتی نصب کرده است . در وسط تخته یک تصویر پنجه نمائی وجود داشت که عبارتی چند به زبان سامانی بر ان نگاشته بود ...

 

 

کمیته تحقیق ، پس از 8 ماه فکر و دقت و زحمت فراوان ، نوشته مذکور را خواندند و به حروف روسی در آوردند که در ماهنامه ای در مسکو در نوامبر سال 1953 و مجله weekly – mirror در28 دسامبر سال 1953 و روزنامه الهدی در قاهره و در تاریخ 31 مارس سال 1954 درج گردیده است


سپس استاد زبان باستانی شناس بریتانیا اقای MR . N . F . Maks  الفاظ مذکور را به انگلیسی چنین ترجمه کرد :

O. my god my helper , keep my hand with merey and with your holy bodies

: mohamad , alia , shabbar , shabbir , fatema .

 they allare biggests and honourables .

 the world established for them .

 help me by their names .

 you can refrm to right .


ماهنامه star of bartania چاپ لندن در ژانویه سال 1954 و مجله manchestor . sun light در 23 ژانویه سال 1954 و همچنین در مجله London weekly mirror در تاریخ اول فوریه سال 1954

ترجمه :
ای خدای من و ای مددکار من به لطف و مرحمت خود و به طفیل ذوات مقدس محمد ، ایلیا ، شبر ، شبیر و فاطمه علیهم السلام دست مرا بگیر . این پنج وجود مقدس از همه با عظمت تر و واجب الاحترام هستند و تمام دنیا برای انان ، برپا شده است . پروردگارا به واسطه نامشان ، مرا مدد فرمای . تو میتوانی همه را به راه راست هدایت نمایی .

علی علیه السلام و استمداد حضرت سلیمان علیه السلام


در جنگ جهانی اول در سال 1916 میلادی هنگامی که عده ای از سربازان انگلیسی در چند کیلومتری بیت المقدس مشغول سنگر گیری و حمله و آرایش نظامی بودند ، در دهکده کوچکی به نام « اونتره » یک لوح نقره ای پیدا کردند که حاشیه اش به جواهرات گرانبها مرصع و در وسطش ، خطوطی به حروف طلایی نگارش یافته بود. و چون آن را نزد فرمانده خود « میجرای این گریندل » بردند و هر چه کوشیدند نتوانستند از آن چیزی بهمند ولی دریافتند که این نوشته به زبان اجنبی بسیار قدیمی است و بالاخره این لوح ، به وسیله وی دست به دست گردید تا رسد به دست سرپرست ارتش بریتانیا « لیفتو نانت ، Liftonant   و  گلدستون Glad Stone   و ایشان هم آنرا به دست باستانشناسان بریتانیا سپردند پس از پایان جنگ در سال 1918 میلادی در باره لوح مذکور به تحقیق و بررسی پرداختند و کمیته ای تشکیل دادند که اساتید شناخت زبان های باستانی بریتانیا و آمریکا و فرانسه و آلمان و سایر کشورهای اروپایی جزء آن کمیته بودند . پس از چند ماه بررسی و تحقیق در سوم ژانویه در سال 1920 میلادی معلوم شد که این لوح مقدسی است به نام« لوح سلیمانی » و سخنانی از حضرت سلیمان علیه السلام را در بردارد که به الفاظ عبرانی قدیم نگارش یافته است . 
منبع این مطلب : the book of languages نوشته tasulwadi صفحه 89 و تاریخ السنه نوشته عاصر صفحه 211 و اللسان قاهره صفحه 530

و اینک ترجمه لوح سلیمانی :
الله ، احمد ، ایلی ، باهتول ، حاسن ، حاسین 
یاه احمد ! مقذا ، یاه ایلی ! انصطاه ، یاه باهتول ! اکاشئی ، یاه حاسن ! اضو مظع ، یاه حاسین ! بارفو ، امو سلیمان صوء عئخب زالهلاد اقتا ، بذت الله کم ایلی 
یعنی :

 

ای احمد به فریادم رس ، یا علی مرا مدد فرمای ، ای بتول نظر مرحمت فرمای ، ای حسن کرم فرمای ، یا حسین خوشی بخش ، این سلیمان اکنون به این پنج بزرگوار استغاثه میکند و علی قدرة الله است

طرز تهیه هوموس ( لبنان ، ترکیه )

مواد لازم:
نخود پخته : نیم کیلو
ارده : 6 تا7 قاشق غذاخوری
سیر کوبیده : 3، 4 حبه
لیمو 2 عدد
جعفری و گشنیز 5، 6 شاخه
فلفل قرمز یک قاشق چایخوری 
روغن زیتون 4 قاشق غذاخوری
نمک به میزان لازم 


طرز تهیه :
هوموس ( یا به املای عربی حمص ، یعنی نخود) یکی از معروف ترین انواع مزه ترکی و عربی است که تا یونان و یوگوسلاوی هم خورنده فراوان دارد ، و حال آنکه در ایران چندان شناخته نیست . امتحات این مزه را – هر چند مجانی نیست – نگارنده توصیه می کند.
نخود را یا یک پیمانه از آبی که در آن پخته شده است در «یک دو سه» بگذارید تا خمیر شود . سپس ارده و آب لیمو و سیر را با اندکی نمک اضافه کنید و باز بگردانید تا مخلوط شود . (اگر مخلوط سفت شد کمی آب نخود اضافه کنید و بگردانید ، ولی زیاد شل نشود) مایه را در بشقاب ته گودی پهن کنید ؛ وسط آن چاله باز کنید و روغن زیتون را در آن چاله بریزید . فلفل را روی هوموس بپاشید و با برگ جعفری آرایش کنید .


ماهی شکم پر

مواد لازم:
ماهی=به اندازه لازم
گشنیز + چند ساقه شنبلیله
رب گوجه
ادویه کاری 
زعفران دم کرده
روغن
نمک و فلفل
زرد چوبه 
پیاز و سیر رنده شده


طرز تهیه:
سبزی ریز خرد شده را در ظرفی ریخته و در ظرف را بسته روی شعله گذاشته تا کمی با بخار آبش پخته شود. در این فاصله پیاز را ریز خرد کرده و با کمی روغن سرخ می کنیم. خوب که سرخ شد زرد چوبه و ادویه و فلفل را اضافه و کمی تفت داده و بعد سیر رنده شده را هم اضافه و خوب تفت می دهیم. مرتب هم بزنید چون سیر زود می سوزد. رب گوجه را هم اضافه و کمی تفت داده و شعله را خاموش می کنیم.
ضمن تهیه کردن سیر و پیاز حواستان به سبزی هم باشد. در ظرف سبزی را بر می داریم تا آبش زود تر تبخیر شود. باید به اندازه ۳-۲ قاشق آب داشته باشد که مواد سیر و پیاز را به سبزی اضافه کنیم (این روش کمک می کند روغن کمی استفاده شود.) همه مواد را با هم مخلوط و شعله را کم می کنیم تا آرام سرخ شود و مرتب هم می زنیم. خوب که سرخ شد شعله را خاموش و مواد را داخل شکم ماهی نمک زده گذاشته و می بندیم (من با نخ قرقره بستم).
بعد در مخلوط آرد و زرد و زردچوبه غلتانده و در روغن داغ سرخ می کنیم. یک طرف که کمی سرخ شد آرام ماهی را برگردانده تا طرف دیگر هم کمی سرخ شود. حالا زعفران دم کرده را به ظرف ماهی اضافه و در ظرف را می بندیم. کمی که گذشت دوباره ماهی را بر می گردانیم تا طرف دیگر هم زعفرانی شود. این کار باعث می شود هم ماهی زعفرانی شود هم سس غلیظ خوشرنگی در کنار ماهی درست شود.


جوک

یک حقیقت تلخ :
توی کلاسی، ساعت ۹:۳۰ صبحه، ۵ دقیقه چشمات رو میبندی … و حالا ساعت ۹:۳۱ است
توی رختخوابتی، ساعت ۶ صبحه، ۵ دقیقه چشمات رو میبندی … و حالا ساعت ۷:۴۵ است

کی میگه نام علی(ع) در قرآن نیست؟!!؟

بسم الله الرحمن الرحیم
با یاد و کمک حضرت الله شروع میکنیم که سرانجام همه امور در دست اوست..اگر حق با ما نیست خداوند با ما برخورد کند و اگر حق با ماست و آنها بخاطر بغض و کینه ای که در دل دارند نمیخواهند حقیقت را ببینند خداوند میان ما و آنها قضاوت کند.

طبق آیه ی 50 سوره ی مبارکه مریم میخواهیم اثبات کنیم که نام حضرت علی(علیه السلام) در قرآن آمده جدا از حدود 700 آیه(300تا 700) آیه که در قرآن عزیز در شان امیرالمومنین علی(علیه السلام) نازل شده است.


صدیق اکبر لقب کیست؟

ما طبق منابع خود اهل سنت ثابت میکنیم که این لقب خاص امیرمومنان علی(علیه السلام) است!
با اینحال اهل سنت اصرار دارند این لقب را به شیخین خود(ابوبکر و عمر) بدهند.! حتى یک حدیث صحیحى که پیامبر ـ صلى الله علیه و آله و سلّم، ابوبکر را صدیق خوانده، و یا عمر، را فاروق خوانده باشد نداریم، و آنچه آمده راجع به حضرت على علیه السلام است.

چنانچه طبرى مى گوید قال علی بن ابی طالب: أنا عبدالله واخو رسوله وأنا الصدّیق الأکبر. لا یقولها بعدی الا کاذب مفتر، صلیت مع رسول الله ـ صلى الله علیه و سلّم ـ قبل الناس بسبع سنین»

« من بنده ی خدا و برادر رسول اویم ، و من صدّیق اکبر هستم ، این ادّعا را بعد من به جز دروغگو و افترا زننده نمی کند ، همانا من هفت سال قبل از مردم نماز به جای آوردم ».
سند:
حاکم نیشابوری : المستدرک علی الصحیحین ، ج 3 ، ص 121 ، ح 4584
نسائی : السنن الکبری ، ج 5 ، ص 107 ، ح 8395 
خصائص امیر المومنین (علیه السلام) ص 25 ، ح7
ابن ماجه : سنن ابن ماجه ، ج 1 ، ص 44 ، ح 120
ابن ابی شیبه : المصنّف ، ج 12 ، ص 65 ، ح 12133 
ابن ابی عاصم : السنّة ، ص 584 ، ح 1324 
ابونعیم : معرفة الصحابة ، ج 1 ، ص 301 )
طبری : تاریخ الامم و الملوک ، ج 2 ، ص 310 
ابن اثیر : الکامل فی التاریخ ، ج 1 ، ص 484 
محب الدین طبری : الریاض النضرة ، ج 3 ، ص 96 ، و 100 و 111
حمّوئی : فرائد السمطین ، ج 1 ، ص 248 ، ح 192 
ابن سعد : الطبقات الکبری ، ج 2 ، ص 60 ، رقم 315 
شعرانی : طبقات الشعرانی ، ج 2 ، ص 55 
متّقی هندی : کنز العمال ، ج 13 ، ص 122 ، ح 36389 
ابن ابی الحدید : شرح نهج البلاغه ، ج 13 ، ص 200 ، خطبه 238 

ابن مردویه اصفهانی در مناقبش ؛ فخررازی ، آلوسی ، أبو حیان و جلال الدین سیوطی در تفسیرشان و نیز متقی هندی در کنز العمال ، مناوی در فیض القدیر و ... نقل کرده‌اند که:

پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم فرمود :" الصدیقون ثلاثة : حبیب النجار مؤمن آل یاسین ، وحزبیل مؤمن آل فرعون ، وعلی بن أبی طالب الثالث ، وهو أفضلهم .

خب!برای چی اینارو گفتم میخوام برم سراغ قرآن که هم ما قبول داریم هم جماعت مخالفین!:
در آیه ۸۴ سوره شعرا حضرت ابراهیم به خداوند متعال می فرماید :« وَاجْعَل لِّی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ» و [خداوندا] برای من در آیندگان لسان صدق قرار ده. 

و به گفته تقریبا تمامی مفسران خداوند جواب حضرت ابراهیم را در آیه ۵۰ سوره مریم داده است که در آنجا می فرماید :« وَ وَهَبْنَا لَهُم مِّن رَّحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیًّا
 » و از رحمت‏خویش به آنان ارزانى داشتیم و و برایشان علی را لسان صدق قرار دادیم.
اثبات صفت نبودن کلمه ی "علی" در این آیه از لحاظ قواعد عربی:
در این آیه با کلمه علی مواجهیم که تنوین دارد، اگر نکره باشد که صفت کلمه لسان محسوب می شود و اگر علم باشد، مراد علی (علیه السلام) است. بنابراین آیه دارای ایهام است، یعنی یک کلمه در آن به کار رفته که چند معنا دارد.
قدرت موضوع مورد بحث بر روایات و تفاسیر است و این که پیامبر فرمودند: «انا مدینة العلم و علی بابها» در این جا ثابت کنید که علی اسم علم است، پس چون نام علی صفت است هر جایی ممکن است به آن احتمال صفت داد، مگر این که جایی دلالت جدی داشته باشد. نشانه هایی در این آیه است که بحث صفت را تضعیف می کند.
برخی از علمای نحوی بر صفت نبودن علی تأکید کردند و هیچ جایی در عربی برای کلمه لسان، صفت علی به کار نرفته است و این خود صفت نبودن را مستحکم می کند.
دو واژه علو و رفعت را دارای تفاوت‌های اساسی با یکدیگر دانست و بیان کرد: علو مرتبه‌ای معنوی و رفعت بحثی فیزیکی است و بنابر اصلی انکارناپذیر نمی‌توان دو واژه در یک زبان را عینا هم‌معنا یافت.
در کلام عرب کلمه لسان به علی توصیف نمی شود، زیرا کلمه لسان مقوله ظاهری دارد و به این معنا منتسب به صفت علی نمی شود.
منابع اهل سنت :
1. أخبرنا عبد الرحمان بن علی بن محمد بن موسى البزاز من أصله العتیق قال : أخبرنا هلال بن محمد بن جعفر بن سعدان ببغداد ، قال : حدثنا أبو القاسم إسماعیل بن علی الخزاعی قال : حدثنا أبی قال : حدثنا علی ابن موسى الرضا [ قال : أخبرنی ] أبی [ قال : أخبرنا ] أبی [ جعفر بن محمد ] [ قال : أخبرنا ] أبی [ محمد بن علی ] [ قال : أخبرنا ] أبی [ علی بن الحسین ] [ قال : أخبرنی ] أبی [ الحسین بن علی ] قال : حدثنا أبی علی بن أبی طالب قال : قال رسول الله صلى الله علیه وآله : لیلة عرج بی إلى السماء حملنی جبرئیل على جناحه الأیمن ، فقیل لی : من استخلفته على أهل الأرض ؟ فقلت خیر أهلها لها أهلا : علی بن أبی طالب أخی وحبیبی وصهری یعنی ابن عمی . فقیل لی : یا محمد أتحبه ؟ فقلت : نعم یا رب العالمین . فقال لی : أحبه ومر أمتک بحبه ، فإنی أنا العلی الأعلى اشتقت له من أسمائی اسما فسمیته علیا ، فهبط جبرئیل فقال : إن الله یقرأ علیک السلام ویقول لک : إقرأ . قلت : وما أقرأ ؟ قال : ( ووهبنا لهم من رحمتنا و جعلنا لهم لسان صدق علیا).

امام رضا (علیه السلام) از پدران پاکش از امیر المومنین (علیه السلام) نقل می کند که پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) فرمود: آن شب که به معراج برده شدم، جبرئیل مرا با بال راست خود حمل می کرد. به من گفته شد که چه کسى را جانشین خود براى اهل زمین قرار دادى؟ گفتم: بهترین اهل آن على بن ابى طالب، برادرم و دوستم و دامادم یعنی پسر عمویم را. گفته شد: اى محمد آیا او را دوست دارى؟ گفتم: آرى اى پروردگار جهانیان. پس خداوند به من فرمود: او را دوست بدار و امت خود را به دوست داشتن او امر کن. همانا من علىّ اعلى هستم و نام او را از نام هاى خود مشتق کردم و او را على نامیدم. پس از آن جبرئیل فرود آمد و گفت: خداوند بر تو سلام مى رساند و به تو مى گوید: بخوان. گفتم: چه بخوانم؟ گفت: «وَ وَهَبْنا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنا وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِیًّا».


شواهد التنزیل، الحاکم الحسکانی، ج 1 ص 462 و 463 ح 488

۲. وبالاسناد عن محمد بن أبی الثلج نا یوسف موسى العطار عن وکیع بن الجراح الجناح عن الأعمش عن أبی صالح عن ابن عباس ان النبی صلى الله علیه وآله قال قال لی ربى تبارک وتعالى : انى انا العلى الاعلى اشتققت اسم على من اسمى فسمیته علیا ثم انزل على بعقب ذلک ( ووهبنا لهم من رحمتنا وجعلنا لهم لسان صدق علیا ) .

ابن عباس می گوید: رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) فرمود: پروردگار تبارک و تعالی به من گفت: همانا من علیّ اعلی هستم و اسم علی را از نام خودم مشتق نمودم و او را علی نامیدم. درست پس از آن بر من چنین نازل کرد: «وَ وَهَبْنا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنا وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِیًّا».

مجموعة نفیسة فی تاریخ الأئمة علیهم السلام (ألقاب الرسول وعترته)، قطب الدین الراوندى، ص 164 کتاب فوق اثر تعدادى از علمای بزرگ شیعه است که شامل چند کتاب نفیس در تاریخ زندگانى امامان شیعه مى باشد. اما رساله ی " ألقاب الرسول وعترته " از تالیفات قطب الدین راوندى (573هـ) دانسته شده است. البته همگی راویان حدیث فوق جزء اهل سنت هستند، به همین دلیل آن را در این بخش ذکر کردیم.
حدیث مزبور به احتمال قوی از کتاب ابن ابی الثلج نقل شده است (که به گفته ذهبی وی ثقه و مورد اطمینان است.ر.ج: تاریخ الإسلام، الذهبی، ج 24 ص 112). او کتابی با نام " ما نزل من القرآن فی أمیر المؤمنین علیه السلام " یا " التنزیل فی أمیر المؤمنین علیه السلام " داشته است.
البته کتاب دیگری هم به او منسوب شده است با نام " أسماء أمیر المؤمنین علیه السلام فی کتاب الله عز و جل ". ر.ک: رجال النجاشی، ص 381 ؛ فهرست الطوسی، ص 426 و427

در کلام مبارک معصومین:

شیخ صدوق از امام صادق - علیه السلام - روایت کرده که منظور از «علیا» در این آیه ی شریفه علی بن ابی طالب - علیه السلام - است و این حدیث کاملا معتبر است. (1)

همچنین علی بن ابراهیم از پدرش از امام حسن عسکری - علیه السلام - روایت کرده که منظور از «علیا» در این آیه ی شریفه امیرمؤمنان - علیه السلام - است. (2)
روایات دیگری نیز هست مبنی بر این که منظور از کلمه ی «علیا» در آیه ی (و جعلنا لهم لسان صدق علیا) امیرالمؤمنین - علیه السلام - است. () و این که در دعای ندبه «لسان صدق» به وجود مقدس امیرالمؤمنین - علیه السلام - تفسیر شده است، مطابق با واقع است.

اما ناگفته پیداست که به اعتراف اکثر مفسران شیعه و سنی، به کرّات، بارها و بارها، در مناسبت های مختلف، آیات بسیاری در شأن و منزلت امیر مؤمنان علی (علیه السلام) نازل گردیده که احدی، بجز معاندین اهل بیت (علیه السلام) در اختصاص آیه به علی (علیه السلام) تردید ننموده است.
1.کمال الدین و تمام النعمه 139/1.
2.«تفسیر القمی» 51/2.
3.رک تفسیر برهان: ج 5 ، ص 125 و 126.

یعنی دیگه نمیدونم چی بگم، این همه دلیل واسه سنگ بیاری آب میشه.

نمیدونم چرا یاد این کلام حضرت زینب(سلام الله علیها) افتادم:
(( خاموش ای اهل کوفه! مردانتان ما را می کشند و زنانتان بر ما گریه می
کنند؟ خدا میان ما و شما قضاوت کند در روز جزا و فصل قضا. ))